باب مارلی
در سالهاي دهه 1980، يك گروه موسيقي كه تعدادي زيادي نمايش در سال اجرا ميكرد، قراردادي با مفاد متعدد تنظيم كرده بود و براي عقد قرارداد با سالنهاي نمايش از آن استفاده ميكرد. در اين قرارداد تمام جزئيات تكنيكي برق، تجهيزات صحنه نمايش و غيره قيد شده بود و سالندار موظف بود طبق قرارداد همه آنها را به صورت خواسته شده به گروه موسيقي ارائه دهد. در بين مفاد قرارداد، يك ماده گنجانده شده بود و در آن خواسته شده بود يك كاسه اسمارتيز در اتاق پشت صحنه ارائه شود كه در آن اسمارتيز قهوهاي وجود نداشته باشد. در آن زمان اين قرارداد با اين تفصيل و اين ماده غيرمعمول باعث خنده و مسخره در بين جامعه موسيقي شده بود.
رهبر اين گروه موسيقي در زندگينامه خود در اين مورد هم صحبت كرده است. او ميگويد: در چند اجرا، مشكلات فني خطرات جدي براي همكارانم به وجود آورده بود و نزديك بود كل برنامه نمايش خراب شود. تصميم گرفتيم اين ماده را به قرارداد اضافه كنيم. من نميتوانستم در هر اجرا چند ساعت وقت بگذارم و مثلاً ميزان آمپر برق موردنياز را در هر پريز برق چك كنم. بنابراين وقتي ميخواستيم كارمان را در يك سالن شروع كنيم به اتاق پشت صحنه ميرفتم و ظرف اسمارتيز را چك ميكردم. اگر ظرف وجود نداشت يا در آن اسمارتيز قهوهاي بود، احتمال بروز خطاي فني ميدادم و از سالندار ميخواستم كليه تجهيزات را دوباره مطابق با قرارداد چك كند. به عبارت ديگر، به اين روش متوجه ميشدم كه سالندار همه مفاد قرارداد را به دقت نخوانده است.
منبع:حکایت های مدیریتی
فلورانس اسکاول شین