كساني كه با ديگران رو راست نيستند با خود نيز بدين گونه اند

اُرد بزرگ

داستان کوتاه سمعک یک دلاری

شامگاه

مجموعه:داستان
تاریخ:1394/01/17

داستان کوتاه سمعک یک دلاری

مردی متوجه شد که نمی‌تواند خوب بشنود. به دکتر مراجعه کرد و دکتر برایش سمعک تجویز کرد. مرد به مغازه سمعک فروشی مراجعه کرد و قیمت سمعک ها را پرسید. فروشنده پاسخ داد: «ما سمعک از یک دلار داریم تا هزار دلار.»
مردگفت: «می‌خواهم مدل یک دلاری را ببینم.»
فروشنده یک نخ دور گردن مرد انداخت و گفت: «لطفا این دکمه را در گوش‌تان بگذارید و دنباله نخ را در جیبتان قرار دهید.»
مرد خریدار که با تعجب به حرف‌های فروشنده گوش می‌کرد، گفت: «این چطور کار می‌کند؟»
فروشنده جواب داد: «این کار نمی‌کند، اما هنگامی که مردم این را ببینند، بلندتر صحبت می‌کنند.»