مجموعه:داستان
تاریخ:1394/01/12
به ابوسعید ابوالخیر گفتند: «فلانی شاهکار میکند، چرا که قادر است پرواز کند.»
گفت: «این که مهم نیست، مگس هم میپرد.»
گفتند: فلانی را چه میگویی که روی آب راه میرود!»
گفت: «اهمیتی ندارد، تکهای چوب نیز همین کار میکند.»
گفتند: «پس از نظر تو شاهکار چیست؟»
گفت: «این که در میان مردم زندگي کنی ولی هیچگاه به کسی دروغ نگویی، کلک نزنی و سوء استفاده نکنی، این شاهکار است.»